Narges Mohammadi's Painting

“No to War,” Says Narges Mohammadi, Nobel Peace Prize Laureate

Narges Mohammadi Responds to Questions from Journalists of Corriere della Sera, Italy’s Leading Newspaper, on the Anniversary of Her Nobel Prize and on the Eve of the Announcement of This Year’s Winner.

 

Nobel Peace Prize

After receiving the Nobel Peace Prize, I have been subjected to even tighter restrictions and harsher security conditions. In this women’s ward, prisoners are typically allowed to have contact with their families five days a week. However, just 50 days after being awarded the Nobel Peace Prize on October 6, 2023, I was completely cut off from any communication with the outside world. When my father passed away on March 7, I was not permitted to offer condolences to my family in Iran or attend his funeral, even under security supervision.

During my previous imprisonments, I experienced phone call restrictions with Kiana and Ali for a total of two years. Since my most recent arrest on November 16, 2021, I have repeatedly requested permission to speak with my children, but all of these requests have been denied.

My medical transfers have been repeatedly canceled and blocked by security and judicial authorities. Over the past month, despite a written order from a heart specialist for urgent angiography, I have been denied permission to leave the prison on three occasions, even after coordination with the hospital, prosecutor’s office, and prison authorities. Additionally, more than nine months have passed without approval for physiotherapy on my lower back, despite the severe pain caused by a herniated disc. I have also been banned from receiving eye care appointments.

 

The government’s strategy seems to be one of delaying treatment until my health deteriorates completely.

 

“Woman, Life, Freedom”

After 30 years of civil activism in various fields and social movements, I am convinced that the “Woman, Life, Freedom” movement has brought about profound social, intellectual, and political changes in Iranian society. The effects of these fundamental changes are not limited to the moment of the movement’s uprising, but their continuation and spread are evident throughout society.

The “Woman, Life, Freedom” movement has not only visibly shaken the legitimacy of the regime but has also strengthened the foundations of democratic ideas, culture, traditions, and ways of life in society. This powerful shift has further ignited the hope of those fighting for democracy, freedom, and equality in this historical moment, though we still face a difficult path ahead.

 

War

For me, peace is not only the absence of war, but is the freedom of all forms of tyranny, oppression, discrimination, threats, fear, and insecurity.

Living under gender apartheid has no trace of peace for women.

I remember the destructive eight-year war between Saddam Hussein and Khomeini. My teenage years were marked by the fear of bombs raining down on my beautiful, beloved home town Zanjan. That fear settled not just in my eyes and skin but in my very bones, and it has never left me.

Today, the dark shadow of war once again hangs over our beloved country. I hate war!

All those responsible for war are not only condemned by the people of the lands and times they devastate, but they are also forever disgraced and ostracized in the annals of human history.

These days, as I endure harsh security conditions, I wonder—does anyone hear our call for ” No to war “?

 

The Islamic Republic Regime

I entered elementary school at the same time the Islamic Republic was founded. Throughout every stage of my life, what has stayed with me from the policies of the Islamic Republic is discrimination, violence, tyranny, & oppression against the people. The Islamic Republic does not believe in democracy, nor does it have the capacity to implement any model resembling it. The Islamic Republic has a severe and fundamental conflict with the principles of human rights and women’s rights. It cannot represent today’s Iranian society, not even at the religious level.

 

Iran

The people of Iran, with shared awareness, hard-fought struggles, and their costly efforts, want democracy, freedom, & equality.

The fight will continue as long as the people do not reach a level of participation that has a real impact on the government, society, and their individual lives. Achieving this goal may take a difficult path, but the people’s aim is to free themselves from tyranny, discrimination, and oppression.

The people of Iran want life with dignity, and Islamic Republic is standing in the way of that.
The path forward for people of Iran is to transition from tyranny to democracy.

Peace

The path to peace cannot be found through the dark and destructive corridor of war.

I hate war as deeply as I hate tyranny, & I am as committed to peace as I am to democracy.

I have lived through both war and tyranny in this land & in the Middle East.

Achieving democracy, eliminating all forms of tyranny, firmly upholding global human rights standards, along with ending gender apartheid, are essential for a sustainable peace.

Such peace would weaken extremism and allow for the dominance of tolerance, democratic discourse, and the ideals of peace. Unfortunately, we are currently witnessing the opposite.

 

Narges Mohammadi
9 Oct 2024 Evin Prison Tehran

نرگس محمدی در سالگرد دریافت جایزه نوبل و در آستانه اعلام برنده سال آینده، به سوالات خبرنگار مهم‌ترین روزنامه ایتالیا درباره صلح پاسخ می‌دهد.

” من از جنگ بیزارم ! “

۱۸ مهر ۱۴۰۳ – زندان اوین تهران

نوبل

پس از دریافت جایزه‌ی نوبل صلح، سخت‌گیری‌های بیشتری اعمال شد و تحت شرایط امنیتی شدیدتری قرار گرفته‌ام.
در این بند زندانیان می‌توانند ۵ روز هفته با خانواده‌هایشان در تماس باشند و من پس از ۵۰ روز به طور کلی از هرگونه تماس تلفنی با بیرون از زندان منع شده‌ام تا حدی که وقتی پدرم را ۱۷ اسفند از دست دادم، اجازه‌ی تسلیت گفتن به خانواده‌ام در ایران و اجازه‌ی رفتن برای مراسم خاکسپاری حتی با نیروهای امنیتی به من داده نشد.

من تجربه‌ی ممنوعیت تماس تلفنی با کیانا و علی را در سال‌های زندان پیشین هم داشته‌ام که در مجموع ۲ سال محرومیت بود، اما پس از بازداشتِ آخرم در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۰ تا کنون بارها تقاضای امکانِ تماسِ تلفنی با فرزندانم را داده‌ام که با آن موافقت نشده‌است.

اعزام‌های پزشکی‌ام با مخالفت نیروهای امنیتی و قضایی با مشکل جدی مواجه شده‌است. طی یک ماه گذشته، علی‌رغم دستورِ کتبی پزشک متخصص قلب برای انجام آنژیوگرافیِ فوری، سه بار پس از هماهنگی با بیمارستان، دادستانی و زندان، اجازه‌ی خروج از زندان به من داده نشد. پس از گذشت بیش از ۹ ماه با انجام فیزیوتراپی در ناحیه‌ی کمر که با درد شدید ناشی از دیسک کمر مواجه شده‌ام، موافقت نمی‌شود. اجازه‌ی اعزام برای چشم‌پزشکی داده نمی‌شود.

در مجموع سیاستِ حکومت، از دست رفتنِ سلامتِ جسمی‌ام می‌باشد.

«زن، زندگی، آزادی”

پس از ۳۰ سال فعالیت مدنی در حوزه‌های مختلف و جنبش‌های متعدد اجتماعی بر این باورم که جنبش «زن، زندگی، آزادی»، تغییراتِ عمیقِ اجتماعی – فکری و سیاسی را در جامعه‌ی ایران رقم زده است. نتیجه‌ی این تغییرات بنیادی، منحصر به زمان وقوع جنبش نبوده و امتداد و ادامه‌ی آن در سطح جامعه مشهود است.

جنبش «زن، زندگی، آزادی» نه فقط مشروعیت رژیم را آشکارا متزلزل کرده، بلکه پایه‌های ایده، فرهنگ و سنت و زیستِ دموکراتیک در جامعه را قوت بخشیده است. این تکانه‌ی تأثیرگذار، امید مبارزانِ دموکراسی، آزادی و برابری را در این مقطع تاریخی بیشتر کرده‌است. هر چند راه دشواری پیش روی ماست.

جنگ

صلح برای من نه فقط فقدان جنگ، بلکه رهایی از هر نوع استبداد، سلطه‌گری، تبعیض، تهدید، وحشت و ناامنی است.
زندگیِ تحتِ آپارتاید جنسیتی، رنگ و نشانی از صلح برای زنان ندارد.

من تجربه‌ی جنگ ویرانگر هشت ساله‌ی صدام حسین و خمینی را به خاطر دارم.

روزهای نوجوانیِ من با ترسِ از بمب‌هایی که بر سر شهرِ زیبا و دوست‌داشتنی‌ام، زنجان فرو می‌ریخت، گذشت. آن ترس نه فقط در کاسه‌ی چشمان و پوست تنم که در مغزِ استخوانم نشست و هرگز برنخواست. این روزها دوباره سایه‌ی شوم جنگ بر سر کشورِ عزیزِ ما سنگینی می‌کند.

من از جنگ بیزارم.

مسببانِ جنگ، نه فقط برای اهلِ آن سرزمین و زمانه‌ی جنگ، بلکه برای تاریخ بشریت روسیاه و مطرودند. این روزها که در شرایطِ سخت امنیتی قرار دارم، نمی‌دانم کسی صدای نه به جنگِ ما را می‌شنود؟

جمهوری اسلامی

ورود من به دبستان همزمان با تأسیس جمهوری اسلامی بود. در‌هر دوره‌ای از عمرم آنچه از سیاست‌های جمهوری اسلامی در ذهن و تجربه زیسته‌ام رسوب کرده‌است، تبعیض، خشونت، استبداد و ظلم به مردم است. جمهوری اسلامی به دموکراسی باور ندارد و ظرفیتِ پیاده‌سازی الگویی منطبق بر نوعی دموکراسی را هم ندارد. جمهوری اسلامی زاویه‌ای بزرگ و جدی با محور حقوق بشر و حقوق زنان دارد. جمهوری اسلامی نمی‌تواند جامعه‌ی امروز ایران را در هیچ سطحی حتی مذهبی ها نمایندگی کند.

ایران

مردم ایران با آگاهیِ جمعی، تجاربِ مبارزاتی و تلاش‌های پرهزینه‌شان دموکراسی، آزادی و برابری می‌خواهند. مادامی که مردم به سطح مشارکتِ جمعیِ تأثیرگذارشان بر دولت، جامعه و زندگی و زیستِ فردی‌شان نرسند، مبارزه ادامه خواهد داشت. ممکن است این مطلوب در مسیری پر فراز و نشیب حاصل آید، اما هدفِ مردم رهایی از استبداد، تبعیض و تحقیر و سلطه‌گری است.

مردمِ ایران زندگی توأم با کرامت انسانی می‌خواهند و جمهوری اسلامی مانع این زندگی است. گذار از استبداد به دموکراسی راهِ پیشِ روی مردم ایران است.

صلح

راه صلح، از دالان سیاه و ویرانگر جنگ محال است. من به همان شدت از جنگ بیزارم که از استبداد و به همان میزان صلح‌طلبم که دموکراسی را می‌طلبم.

من تجربه‌ی توأمان جنگ و استبداد را در این سرزمین و در خاورمیانه دارم.

تحقق دموکراسی و پایان بخشیدن به هر نوع استبدادی و پافشاری بر موازینِ جهانی حقوق بشر بی هیچ تزلزل و انحرافی و پایان دادن به وضعیت آپارتاید جنسیتی، پیش‌شرطِ صلحی است که می تواند پایدار باشد و بنیادگرایی را کم‌رمق و رواداری و گفتمانِ دموکراسی و صلح را مسلط نماید، امری که در شرایط حاضر عکسِ آن را شاهدیم.