Children of Narges Mohammadi, conducted their final tour as guides at the Nobel Peace Center in Oslo.
Today, Ali and Kiana Rahmani, the children of Narges Mohammadi, conducted their final tour as guides at the Nobel Peace Center in Oslo. Previously, they had accepted the responsibility of leading these tours to raise awareness about their mother’s imprisonment and the “Woman, Life, Freedom” movement. Their goal is to make a significant impact, particularly among younger generations.
They stated, “To ensure our mother’s story is heard louder and clearer, and to highlight the daily resistance of women in Iran, it is crucial that we continue to speak out. We are amplifying their voices because they are silenced within Iran.”
Kiana added, “I remember a time when the morality police attacked my mother in front of Ali and me at the Milad Tower in Tehran because she was wearing a skirt and stockings. They tried to take her away, but the people around us intervened. My mother was furious and shouted that they had no right to use our clothing as an excuse to harass us on the streets. Many, like my mother, fought for women’s rights and were imprisoned, but they never gave up. Now, my generation is on the streets, continuing those same battles. They are killed, imprisoned, but they refuse to surrender to the oppressive and ruthless government. My generation in Iran is showing incredible courage and resilience. They are not afraid.”
Persian:
امروز علی و کیانا رحمانی، فرزندان نرگس محمدی، آخرین تور خود را به عنوان راهنما در مرکز صلح نوبل در اسلو برگزار کردند. پیشتر، آنها مسئولیت انجام این تورها را پذیرفته بودند تا آگاهیها را درباره وضعیت مادرشان در زندان و جنبش “زن، زندگی، آزادی” افزایش دهند. هدف آنها ایجاد تأثیر عمیقتر، بهویژه در میان نسلهای جوانتر است.
آنها گفتند: “برای اینکه داستان مادرمان بهتر و بلندتر شنیده شود و برای برجسته کردن مقاومت روزانه زنان در ایران، مهم است که به صحبت کردن در مورد آنها ادامه دهیم. ما
صدای آنها را منعکس میکنیم چون در داخل ایران صدایی ندارند.”
کیانا اضافه کرد: “یادم میآید زمانی که پلیس اخلاق به خاطر پوشیدن دامن و جوراب مادرم را در مقابل علی و من در برج میلاد تهران مورد حمله قرار داد. آنها میخواستند او را ببرند، اما مردم حاضر نگذاشتند. مادرم بسیار عصبانی بود و فریاد زد که آنها حق ندارند از لباس ما بهانهای برای آزار ما در خیابانها استفاده کنند. بسیاری مثل مادرم برای حقوق زنان جنگیدند و به زندان رفتند، اما تسلیم نشدند و به مبارزه خود ادامه دادند. اکنون، نسل من در خیابانها است و همان مبارزات را ادامه میدهد. آنها کشته میشوند، زندانی میشوند، اما در برابر حکومت سرکوبگر و بیرحم تسلیم نمیشوند. نسل من در ایران شجاعت و مقاومت بینظیری نشان میدهد. آنها نمیترسند.”